مهدی و هانای عزیزممهدی و هانای عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

دوقلوهای من

ده ماهگی مهدی و هانا

1392/9/17 20:58
نویسنده : عاطفه
545 بازدید
اشتراک گذاری

از همه دوستانی که سراغمون رو گرفتند و حالمون رو پرسیدن تشکر میکنم  . از مهر میرم سر کار و دیگه فرصت هیچ کاری رو ندارم چند بار اومدم بنویسم اما نشد . رسیدگی به بچه ها همه وقتم رو میگیره . حتی نمی تونم به اندازه کافی بخوابم . سه روز اول هفته رو مامان میاد پیشمون و دو روزش رو بابا مهرداد و بابا مهدی ازشون مراقبت میکنن دستشون درد نکنه. 

کم کم شیطونی هاشون داره بیشتر میشه . حالا مهدی دو تا دندون داره و هانا هم اولین دندونش در اومدiو چهاردست و پا میره . حالا پایه هم شدن  دنبال هم تو خونه می چرخن . به تماشای لباسشویی هم خیلی علاقه دارن مدام تو آشپزخونه ن . سعی می کنن کشوها رو باز کنن . مبلا رو میگیرن و وایمیستن . گاهی هم روروئک سواری میکنن . البته زیاد نمیذارم توش بمونن .

شبا حداکثر تا 8 می خوابونمشون و صبح هم معمولاتا 7 میخوابن . البته واسه شیر بیدار میشن یعنی مهدی بیدار میشه و گریه می کنه . منم اول به اون شیر میدم و بعدش هم به هانا . بماند که گاهی بد میخوره و گاهی نمیخوره و بالاخره هاناست دیگه !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان گلی
17 آذر 92 23:48
سلام عزیزم... بالاخره اومدیالهی پس سرکار میری دیگه...بهت حق میدم فرصت نداشته باشیچقدر زود میخوابونیشون.باز صبح زود اذیت نمیکنن که بیدار شن.من که 10،11 میخوابونمشون.اونق صبح تا 10 میخوابن.راحت ترماینجوری بهتره مگه نه
عاطفه
پاسخ
خب 7 بیدارن خیلی بخوابن تا 8 . واسه شما که خونه ای خب اونجوری بهتره