18 ماهگی مهدی و هانا
گلهای ما 18 ماهه شدند . خدایا شکرت ! مهدی و هانا واکسن 18 ماهگی رو هم زدن . اون روز حسابی بیحال بودن و پاشونم درد میکرد تا جایی که مهدی چهار دست و پا میرفت یه روز هم مهدی و هانا رفتند کنار ساحل متاسفانه واسه مهدی دوتا اتفاق بد افتاد که بخیر گذشت . اول که لبش به میز تی وی خورد و پاره شد و حسابی خون اومد . ما خیلی ترسیدم و سریع رسوندیمش کلینیک اما خدا رو شکر بخیر گذشت و بدون بخیه ترمیم شد . دومی هم سرش رو کوبوند به پاتختی که حسابی ورم کرد و کبود شد . از سرش عکس گرفتیم که خدا رو شکر خوب بود . خلاصه که پسری ما کلی ما رو ترسوند و خودشم خیلی اذیت شد. ...
نویسنده :
عاطفه
0:49